مرکز بازاریابان

این سایت متعلق به حرفه ای های بازاریابی می باشد.

مرکز بازاریابان

این سایت متعلق به حرفه ای های بازاریابی می باشد.

هنر موسیقی چگونه به وجود آمد؟

جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۰۴ ق.ظ

موسیقی برای مدت طولانی بخشی از زندگی مردم بوده است. این معجون جادویی هدیه طبیعت به انسان است. اولین جرقه موسیقی در ذهن انسان زمانی است که صدای طبیعت را می شنود. با گذشت زمان، موسیقی به دین سرایت کرد و حتی در هنگام مناجات با خدا، مردم نماز خود را آهنگین و با صدای موسیقی می خواندند.


اولین موسیقی کجا پخش شد؟ افسانه هایی درباره خاستگاه موسیقی در این کشورها سال هاست که در ملل مختلف دست به دست می چرخد. از ساختن چنگ با لوله آپولو و لاک لاک پشت خرگوش تا خشم الهه خورشید در ژاپن و حتی اختراع موسیقی امپراتور چینی هوانگ تی و دستور پخش آواز پرندگان.

آواز هر صدایی است که شنیده شود و دلنشین باشد و انسان یا موجود زنده را دگرگون کند. موسیقی بیان احساسات انسان از طریق صداهاست. موسیقی هنری است که از صدا و سکوت ساخته شده است. ارائه یک تعریف آکادمیک از آن سوالی است که قرن هاست مورد بحث و بحث کارشناسان بوده است. هنوز تعریفی از موسیقی وجود ندارد که مورد قبول همه نوازندگان باشد. بر اساس یکی از پذیرفته‌شده‌ترین تعاریف، موسیقی به صداهایی گفته می‌شود که آگاهانه تولید می‌شوند.

موسیقی یک کلمه یونانی است که از کلمه Mousika و از کلمه Muse گرفته شده است که نام خدایی است که شعر، ادبیات و موسیقی را در یونان باستان حفظ می کند.

موسیقی به هنر بیان احساسات از طریق صداها گفته می شود که عوامل مهم آن صدا و ریتم است و همچنین دانستن ترکیب صداها به نحوی دلنشین که انبساط و انقلاب ملایم ایجاد کند.

پیشینیان موسیقی را این گونه تعریف می کردند: شناخت ملودی و آنچه که برای شفا و در نتیجه کامل کردن ملودی است.

ارسطو موسیقی را شاخه‌ای از ریاضیات می‌دانست و فیلسوفان اسلامی نیز این نظر را پذیرفته‌اند، مانند ابن سینا که موسیقی را در بخش ریاضی کتاب شفاء ذکر کرده است، اما چون تمام ویژگی‌های موسیقی مانند ریاضیات ثابت و تغییرناپذیر است. اما سلیقه تهیه کننده و نوازنده کاملاً در آن گنجانده شده است، آنها فهمیدند که آن را هنر هم می دانند. به هر حال موسیقی امروز یک علم و هنر گسترده با مولفه های متنوع و تخصصی است.

اولین هنرهای بشری

حدود چهار و نیم میلیارد سال از پیدایش زمین و حدود دو میلیارد سال از ظهور اولین نشانه های حیات در این سیاره می گذرد. دانشمندان بر این باورند که اولین انسان حیوانی در حدود 250000 تا 1000000 سال پیش زندگی روی زمین را آغاز کرد و عمر انسان کامل امروزی حدود 20000 سال است. انسان در طول راه به موجودی باهوش، متفکر، سخنگو، خلاق و مولد تبدیل شد و به همین دلیل بین او و سایر موجودات زنده فاصله زیادی وجود داشت.

مرتضی راوندی: آنچه انسان در طول تکامل به دست آورده مغز بزرگ و دستان نرم و حساس است. همان مغزی که به او قدرت تفکر و گفتار می داد و همان دستانی که ایده هایش را محقق می کرد. شاهکاری از پیچیدگی و کمال، مغز بزرگ به انسان اجازه داد تا خود را از زیر بار جبر طبیعت رها کند، بر سرنوشت خود مسلط شود و از دنیای حیوانات به دنیای انسانی برود. در نتیجه رهایی از جبر طبیعت، انسان بر سرنوشت خود حاکم شد.

هنر یکی از مهمترین دستاوردهای بشریت و حاصل میراث آن است. انسان با غلبه بر طبیعت و استفاده از آن، غذای خود را راحتتر از گذشته به دست می آورد و مازاد آن را حفظ می کرد، به گونه ای که آسایش نسبی پیدا می کرد تا بتواند مدتی از عمر خود را به کارهایی غیر از تهیه غذا بگذراند.

به گفته مرتضی راوندی (آن تری وایت) در یک میلیون سال عمر انسان، بزرگترین پیروزی و موفقیتی که انسان به دست آورده است گفتگو و کشف آتش و کشاورزی است. به نظر او:

«زبان، آتش و کشاورزی بزرگ‌ترین اختراع بشر است و در مقایسه با آن‌ها نیزه، شلوار جین، تیر و کمان، سوزن، سموم، خانه، قایق و تار و حتی کشتی‌های بخار، تلویزیون و اتم را به هیچ تبدیل کرد. مبانی تمدن و فرهنگ بشری بر این سه استوار است و این سه رفتار انسان نوسنگی (عصر حجر جدید) است. شخصی که تا صد سال پیش در وجودش شک داشتیم. سپس می نویسد:

«زبان اول را در نظر بگیرید: انسان چیست؟ انسان با مغز بزرگ و قد بلند، حیوانی است بدون زبان، اگر زبان نباشد، انسان نمی تواند با دوستان خود صحبت کند و درک کند، نمی تواند در کار بزرگ به آنها کمک کند. و او نمی تواند در کار بزرگ به آنها کمک کند، زیرا ما به کمک کلمات و به روش زبان فکر می کنیم.

دوم، آتش را در نظر بگیرید: بدون آتش، انسان نمی‌توانست غذای پخته بخورد، نمی‌توانست در مکان‌های سرد زندگی کند، فقط می‌توانست در روز کار کند، نمی‌توانست فلز بدزدد و بنابراین به سنگ می‌چسبید. استخوان و چوب در پایان ...

در نهایت کشاورزی را مطالعه کنید: کشاورزی مادر تمدن است زیرا اگر کشاورزی نباشد ساختمان نیست و اگر بنا نباشد زندگی شهری نیست و اگر شهر نباشد تمدن وجود ندارد. کشاورزی به مردم امکان تولید غذا را می دهد. اتکا به مواد غذایی ذخیره شده تعداد افراد را افزایش می دهد و برای بسیاری از افراد راحتی و آسایش به ارمغان می آورد زیرا افراد معدودی می توانند به افراد زیادی غذا بدهند و بقیه از قدرت مغز و بازوهای خود به روش های دیگری استفاده می کنند. در این میان برخی باهوش و چابک می شوند و برخی برای آسایش و آسایش دیگران فکر و اختراع می کنند.

مهم‌ترین چیز این است که کشاورزی انسان را به زمین پیوند می‌دهد، انسان نسل‌ها در یک مکان می‌ماند و در نتیجه هنر جوانه می‌زند، زیرا انسان در خانه شانه به شانه شکارچیان زندگی می‌کند، اما در خانه خود زندگی می‌کند. می خواهید زیبایی و ظرافت ایجاد کنید مرد کرومانیون را به یاد دارید که در یک غار زندگی می کرد و در یک مکان زندگی می کرد، او یک هنرمند بزرگ بود، اما وقتی شروع به حرکت کرد، هنرش مرد.

وقتی آدم هر زمان و روز و فصلی داشته باشد، نقاشی و مجسمه سازی چه فایده ای دارد؟ ساختن خانه ای زیبا و دلچسب چه فایده ای دارد که باید محل و محل زندگی خود را ترک کند؟ اما وقتی غذا برای مردم فراهم می‌شود، ساکن می‌شوند و رشد می‌کنند، هنرها و صنایع دستی شکوفا می‌شود، مذهب نقش مهمی در زندگی انسان دارد، معابد به آسمان می‌آیند، تصاویر و مجسمه‌ها برپا می‌شوند، خطوط شکل می‌گیرد و شهرها متولد می‌شوند.»

می بینیم که وقتی «آن تری وایت» از هنر بشری صحبت می کند. او فقط مجسمه سازی، معماری و نقاشی را با مواد و معانی اصلی آنها مورد بحث قرار می دهد. در حقیقت این هنرها قابل «دیدن» بوده و توسط انسان در زمان های مختلف قابل مشاهده است.

نقاشی‌ها، مجسمه‌ها، ساختمان‌ها و اشیای تزیینی که توسط هنرمندان باستانی ساخته شده‌اند، به دلیل قابل مشاهده بودن و ماهیت فیزیکی‌شان حفظ شده‌اند و می‌توانند اولین قدم‌های هزاران سال پیش بشریت را به ما نشان دهند. چگونه و با چه نگرشی به آن پرداخت و اولین آثار موسیقایی انسان چطور؟

برخلاف نقاشی، مجسمه سازی و معماری، موسیقی یک محصول مادی نیست. موسیقی قابل لمس یا دیدن نیست. این هنری است که به محض خلقت ناپدید می شود و دیگر خبری از آن نیست. بنابراین می توان هنرهایی مانند نقاشی، مجسمه سازی و معماری را با جسم و موسیقی را با روح مقایسه کرد.

به این ترتیب نمی توان ماهیت و کیفیت نخستین آفرینش موسیقایی انسان را که البته از گلوی او سرچشمه می گرفت، شناخت، اما مطمئن هستیم که نخستین کنش هنری انسان در واقع یک کنش موسیقایی بوده است، حتی قبل از آن. از نقاشی و مجسمه سازی؛ و قبل از اینکه حرف بزنه حتی قبل از آخرین مراحل تکامل، انسان می‌توانست اولین صداهای موسیقی را از گلوی خود بیرون بیاورد، هرچند ناخوشایند و غیراصیل بودند و سعی می‌کرد صداهای طبیعت اطراف خود مانند آواز پرندگان، حیوانات را بشنود. . جیغ زدن و پاشیدن و تقلید...

مهدی فروغ: «در میان هنرهای شش گانه، تردیدی نیست که موسیقی مؤثرترین و گویاترین وسیله بیان عواطف و خواسته های انسان است، بنابراین تاریخ پیدایش آن را باید با تاریخ شکل گیری عواطف انسانی یکی دانست.

بسیاری از دانشمندان به درستی اختراع موسیقی را مقدم بر تاریخ اختراع کلام شفاهی دانسته‌اند و استدلال می‌کنند که انسان از آغاز خلقت به بیان و توصیف حالات مختلف احساسی خود مانند اشتیاق، شادی، جاذبه می‌پرداخت. ، نیاز و غم و اندوه و غیره که همگی عبارت های متفاوتی از عشق و اشتیاق و اشتیاق هستند، قبل از اینکه کلمه مالفوی اختراع شود، او آن را داشت، موسیقی اضطراری گرفتم و من را به صدای او برد، زیرا از یک صدا موسیقی طبیعی ترین و آماده ترین رسانه برای بیان و توصیف این موقعیت هاست.

طبیعتاً اولین واکنش انسان در مواجهه با حملات حیوانات درنده، مظاهر وحشتناک طبیعت و همچنین بدرفتاری با سایر گونه های قوی تر از او چیزی جز گریه، فریاد و آه نبود. ترس ناشی از ناشناخته بودن محیط اطرافش به تدریج او را به سمتی کشاند که برای غلبه بر ترس و رهایی خود به خواندن صداهای بی معنی روی آورد. و این ناله از غم های بدوی او سنگ بنای موسیقی مذهبی دوره های بعد شد:

الک رابرتسون: این افراد که اولین کشاورزان (نخستین ساکنان بین النهرین) به حساب می آمدند، موجودات زنده بودند. تمام طبیعت برای او زنده به نظر می رسید. رامان، خدای رعد، مزارع و محصولات آنها را نابود خواهد کرد و ایا، خدای اعماق، آنها را سیل خواهد کرد. با این حال، با کمک صدای انسان و آلات موسیقی نیز می توان خدایان مورد بحث را دلجویی کرد. این اندیشه های ذهنی که احتمالاً از دوران بسیار دور (پیش از تاریخ) به آنها رسیده است، اساس مراسم مذهبی این قوم در معابدشان بوده است.

موسیقی چگونه به وجود آمد؟

هیچ مدرکی دال بر آشنایی نئاندرتال ها با موسیقی وجود ندارد. اما مورخان بر این باورند که منشأ طبل ها و نی ها درون ضلعی است. اندوگون در مناطق سرد و گرم و مزارع بامبو زندگی می کند. معمولاً در مناطق گرم، در وسط چندین درخت رشد می کنید. وقتی باد بر بامبو می وزید، آواز دلنشین مردم بامبو را می شنید. برای اولین بار انسان ها از نی موسیقی ساختند. پرندگانی به نام دارکوب وقتی با منقار خود به درختان برخورد می کنند صدای دلنشینی از خود تولید می کنند. سپس انسان متوجه شد که با زدن یک چوب کوچک به چوب بزرگتر، به ویژه درختی که وسط آن گودالی دارد، می توان صدای دلنشینی به دست آورد. برای یادگیری موسیقی به آموزشگاه موسیقی ویولا مراجعه نمایید.

در مراحل اولیه، مردم از طبل به عنوان زنگ هشدار در مواقع اضطراری و هنگام شکار استفاده می کردند. همانطور که دیگران بعداً متوجه خطر یا موقعیتی شدند که در آن قرار داشتند، روش‌های مختلفی برای نواختن طبل اختراع کردند. در شب‌های تاریک می‌رقصیدند، آواز می‌خواندند و پاهایشان را می‌کوبیدند تا تمام شب را بیدار نگه دارند. بنابراین، نواختن نی و طبل در شب تجربه آنها را افزایش می داد. در نهایت این موسیقی بین 50000 تا 70000 سال پیش شکل کنونی خود را به خود گرفت.

۰۳/۰۱/۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
مدیر بازاریابی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی